یکسری حرف های نگفته

حرف های کسی که فکر می کنه خیلی خوشبخته

یکسری حرف های نگفته

حرف های کسی که فکر می کنه خیلی خوشبخته

برای شروع......

سلام.... 

 

خوبین همه ؟چه خبرا؟ 

 

منم خوبم همه چی خوبه 

 

به همه شهادت امام حسین و یارانشون رو تسلیت می گم ... 

 

من این وبلاگ رو باز کردم تا اتفاقا ی روزمرم رو توش بنویسم گاهی هم ممکنه مطالب دیگری هم 

 

 توش ببینید..... مثل شعر،فلسفه،داستانک،جوک،طنز،کاریکاتوروخیلی چیز های دیگه... 

 

اینم برای اولین پستم گذاشتم....با  نظراتتون خوشحالم می کنید.... 

 

این یه داستان که از یه جاایی شندم...نمی دونم خوب تونستم بنویسم یا نه؟ 

 

ولی حتما بخونید جالبه.... طولانی به نظرمیاد ولی وقتی شروع کنید زود تموم میشه.... 

با سلام , 
خدا جان , حرفهایم را توی نیم ساعت باید براتان بنویسم
خودتان میبینید که برای پیدا کردن هر کدام از حرف ها روی این صفه کلید چقدر عرق میریزم
خداجان , از وقتی پسر همسایه پولدارمان به من گفت که شما یک ایمیل داری که هر روز چکش میکنید هم خوشحال شدم , هم ناراحت
خوشحال به خاطر اینکه می توانم درد دلم را بنویسم
و ناراحت از اینکه ما که توی خانه مان کامپیوتر نداریم
ما توی خانه مان دو تا اتاق داریم
یک اتاق مال آقا جان و ننه مان است
یکی هم مال من و حسن و هادی و حسین و زهرا و فاطمه و ننه بزرگ
دو تا پشتی نو داریم که اکبر آقا بزاز , خواستگار زهرا برامان آورده
یک کمد که همه چیزمان همان توست
آشپزخانه مان هم توی حیاط است و آقاجان تازه با آجر ساختتش
ما هم مجبوریم برای اینکه برای شما ایمیل بزنیم دو هفته بریم پیش رضا ترمزی کار کنیم تا بتونیم پول یک ساعت کافی نت را در بیاریم
خداجان , جان هرکی دوست دارید زود به زود ایمیل هاتان را چک کنید و جواب ما را بدهید
ما چیز زیادی نمی خواهیم
خدا جان , آقاجانمان سه هفته است هر دو تا کلیه اشان از کار افتاده و افتاده توی خانه
خیلی چیز بدیست
خداجان , ما عکس کلیه را توی کتاب زیستمان دیده ایم , اندازه لوبیاست , شکم اقاجان ما هم مثل نان بربری صاف است , برای شما که کاری ندارد ,
اگر می شود , یک دانه کلیه برایمان بفرستید ,
ما آقاجانمان را خیلی دوست داریم , خدا جان
الان بغض توی گلومان است , ولی حواسمان هست که این آدم های توی کافی نت که همه شیک و پیکن , نوشته های مارا دزدکی نخوانند ,
چون می دانم حسابی به ما می خندند و مسخره مان می کنند
خدا جان , اگر می شود یک کاری بکن این اکبر آقا بزاز بمیرد , آبجی زهرامان از اکبر آقا بدش می آید
اما ننه می گوید اگر اکبر آقا شوهر زهرامان بشود وضعمان بهتر می شود
خداجان اکبر آقا چهل سال دارد و تا حالا دو تا زنش مرده اند , آبجی زهرامان فقط سیزده سال دارد خداجان
الان نیم ساعت و هفت دقیقه است که دارم یکی یکی این حرف ها ی روی صفه کلید را پیدا می کنم
خداجان اگر پول داشتم هر روز برای شما ایمیل می زدم
خوش به حال آدم پولدارها که هم هر روز برایت ایمیل می زنند
تازه همایون پسر همسایه پولدارمان می گفت با شما چت هم کرده است
خوش به حالش
خداجان , اگر کاری کنید که حال آقاجانمان خوب شود خیلی خوب می شود
چون قول داده اگر حالش خوب شود برود سر گذر کار پیدا کند و بعد که پول گیرش آمد یک دوش بخرد بذارد توی مستراح
خداجان , ننه بزرگ از این کار که حمام توی مستراح باشد بدش می آید ولی آقاجان می گوید حمام خانه پولدار ها هم توی مستراحشان است
خدا جان ننه بزرگ ما خیلی مواظب نجس پاکی است و گفته است هرگز به این حمام اینجوری نمی رود
ولی خداجان راستش من وقتی خیلی از حمام رفتنم می گذرد بدنم بوی بد می گیرد و همکلاسی هایم بد نگاهم می کنند
راستی خدا جان , چه خوب شد که به ما تلویزیون ندادی ,
یکبار که از جلوی مغازه رد می شدم دیدم که آدم های توی تلویزیون چه غذاهای خوشگلی می خورند ,
حتما خوشمزه هم هست , نه ؟
تا سه روز نان و ماست اصلا به دهانم مزه نمی کرد
بعضی وقتها , ننه که از رختشویی برمی گردد با خودش پلو می آورد ,
خیلی خوشمزه است خداجان , ننه می گوید این برکت خداست , دستت درد نکند ,
راستی خداجان , شما هم حتما خیلی پولدارید که خانه تان را توی آسمان ساخته اید , تازه من عکس خانه ییلاقیتان را هم دیده ام
همان که روی زمین است و یک پارچه سیاه رویش کشیده اید ,
خیلی بزرگ است ها , تازه آنهمه مهمان هم دارید , حق هم دارید که روی زمین نیایید , چون پذیرایی از آنهمه آدم خیلی سخت است
ما اصلا خانه مان مهمان نمی آید , چون ما اصلا کسی را نداریم
ولی آقاجانمان می گوید اگر کسی بیاید ساعتش را می فروشد و میوه و شیرینی می خرد
ما مهمانی هم نمی رویم , چون ننه می گوید بد است یک گله آدم برود مهمانی
خدا جان وقت دارد تمام می شود , اگر بیشتر پول داشتم می ماندم و باز برایتان می نوشتم
ولی قول می دهم دو هفته دیگر که مزدم را گرفتم باز بیایم و برایتان ایمیل بفرستم
خدا جان به خاطر اینکه درسهایم خوب است از شما تشکر می کنم
تازه به خاطر اینکه ما توی خانه مان همه همدیگر را دوست داریم هم دستت را می بوسم
من می دانم که آدم های پولدار همه شان خودکشی می کنند , ولی من هیچوقت خودم را نمی کشم
تازه خداجان , من آدم هایی را می شناسم که حتی اسم کامپیوتر را نشنیدند بیچاره ها ,
شاید از آنها هم دفعه بعد برایت نوشتم
خداجان , نامه من را فقط خودت بخوان و به کسی نشان نده
صبر کن ...
آخ جان , پنجاه تومن دیگر هم دارم ,
خدا جان جوابم را بده ,
فقط تو را به خدا , به خارجی برایمان ننویسید ,
چون ما زبانمان خوب نیست هنوز
آخ , راستی خدا جان یادم رفت , حسن مان دارد دنبال کار می گردد , یک کاری بی زحمت برایش جور کنید
هادی هم آبله مرغان گرفته است , اگر برایتان زحمتی نیست زودتر خوبش کنید
حسین هم وقتی ننه می رود رختشویی همش گریه می کند ,
آبجی فاطمه مان هم چشمانش ضعیف شده ولی رویش نمی شود به آقاجان بگوید , چون می گوید پول عینک خیلی زیاد است
اگر می شود چشان ابجیمان را هم خوب کنید
خب .. وقت تمام است دیگر , پدرمان در آمد
خداجان مهربان ,
اگر زیاد چیزی خواستیم معذرت می خوام , هنوز خیلی چیزها هست ولی رویمان نشد
دست مهربانتان را از دور می بوسم
راستی خدا جان , ننه بزرگ آرزو دارد برود مشهد پابوس امام رضا , یک کاری برایش بکنید بی زحمت
باز هم دست و پایتان را می بوسم
منتظر جواب و کلیه می مانم
دستتان درد نکند

بنده کوچک شما , مجید

...
خواست دکمه سند را بزند
دستش عرق کرده بود و چشمش سیاهی می رفت
یهو کامپیوتر خاموش شد
خشکش زد
- اااااا
صدایی از پشت سرش گفت :
- اون سیستم ویروسیه , نگران نباش , الان دوباره میاد بالا
اسکناس های مچاله , توی عرق کف دستش خیس شد
دیگه وقتی برای دوباره نوشتن نبود
یه قطره اشک از گوشه چشمش غلطید روی گونه اش
بلند شد
پول رو داد و از کافی نت زد بیرون
توی راه خودشو دلداری می داد
- دوهفته دیگه باز میام ...
- باز میام ... 

 

***راستی این روزا دعا یادتون نره***

 

 

 

 

نظرات 9 + ارسال نظر
شیرین دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:26 ب.ظ http://tanhaeehayam.blosky.com

سلام همسایه من با یه حال و هوای تازه آپم
سحرم رفت
من تنها شدم

سلام همسایه پشتی...!!!حتما میام پیشت..

هیچ وقتم فکر نکن که تنهایی چون همیشه یکی پیشت هست که

همینجوری نمیبینیش...باید چشماتو ببندی و لمسش کنی...

اومدممممممممممممممم............

کلاس دوست داشتنی دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:51 ب.ظ http://lovingclass.blogsky.com/

سلام خانم خانمی
شروع خوب
مسیر خوب تر
و
نتایج بهترین
را در دنیای مجازی که می تونه واقعی هم باشه
براتون آرزو دارم .
اما خانم پر انرزی و با نشاط چرا یک فضای خاکستری از نظر گرافیکی ؟
شما که پر از سرسبزی هستید !
بهر حال این هم یه سلیقه است و قابل احترام .
به کلاس دوست داشتنی خوش اومدید جاتون همیشه سبز !
حالا که اومدید پیشنهاد می کنم وقتی احساس دلتنگی و خستگی کردید بیایید این جا به دنیای کودکانه ی ما ؛ سری بزنید به قسمت ماجراهای من و بچه ها و کلی لذت ببرید از اتفاقات کودکانه !
و یا به یادداشت های روزانه بروید و روزهای پر از رنگ ما را با خود تقسیم کنید .
البته گر چه کارمون با بچه هاست اما از این که در کنار همه ی خوب ها هستیم احساس خوشبختی داریم .
دوستی های خوب زمان و مکان و سن نداره !
انشاءالله بقیه ی درس هاتون مثل ریاضی خوب باشه و یک کارنمای تحصیلی خوب داشته باشید .
فرمودید بهتون سر بزنم که دستورتون رو اطاعت کردم .
حتماً یه نمره ی خوب هم از این به حرف کردن از خانمی
می گیرم !.
با یه عالمه خوبی ها برای شما !

سلام....

مرسی از اینه که تشریف آوردید خوشحالم کردی..

علت رنگ سیاه این وبلاگ روزای محرم و حال و هواش...حتما حتما بعدا

تغییرش خواهم داد...

حتما حتما بازم میام پیشت بازم می گم از حضورت ممنونم...

کلاس دوست داشتنی چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:54 ب.ظ

سلام
شما نسبت به کلاس دوست داشتنی خیلی لطف دارید .
فعالیت های کلاس دوست داشتنی زیاده و سعی دارم هر روز برای بچه ها پستی داشته باشم .

راستی قسمت نظر پست های بالا کجاست ؟

سلام...

این خیلی خوبه...

پست بالا چون یه پست کامل نیست نمیشه نظری راجبش داد نه؟

فرزاد یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:28 ب.ظ http://delshodehgan.blogsky.com

سلام
راستی هنوز مطالب بلاگ رو نخوندم
ولی از عنوانش خیلی خوشم اومد که اومدم دیدم
انگار تو بلاگ اسکای تازه شروع به نوشتن کردید خوش اومدید
مطالبتونو هم می خونم
راسنی پروفایلم خوندم تو کار موسیقی هم که هستید پیانو می زنید
کمتر کسی الان تو ایران پیدا میشه موسیقی و ریاضیات رو هم زماندوست داشته باشه گرچه خیلی به هم مربوطن ولی الانا دیگه میگن هیچ ربطی به هم نداره

موفق باشید و همهیشه احساس خوشبختی کنید

خوب پس زود زود بخونید...

مرسی...

آره...امیدوارم به زودی هم نرم...

یادت نره ها!!!

من موسیقی رو برای تفریح میزنم...ولی خیلی دوست دارم...اما کند پیش میرم...

مرسی ...امیدوارم که شما هم همیشه احساس خوشبختی کنید ..مهم همون حس کردنشه.

مریم دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:10 ق.ظ http://maryamjon.blogsky.com

سلام خانومی

مرسی که به من سر زدی اولا

دوما در مورد وبلاگت نوشته بودی خوشبختی هر چندمن طنز تلخی رو توش احساس کردم اما اگه واقعی باشه حسودی می کنیم بهت هااااااااااااااااااااااا اگر هم که نه یه درد مشترک بشریه

سوما نوشته اولت که گریمون انداخت حسابی .....

چهارما چیکار کنیم اگه گریه نکنیم ؟

آخرا!!!!!!!!!!!!!!!!!
حالا چرا دیگه آپ نمی کنی ؟؟؟

سلام....

اولا...خواهش میکنم...

دوما.عزیزم چرا حسودی..همه ی ما خوشبختیم..منم این وبلاگ رو باز کردم که بگم همه خوشبختن....ولی هیچوقت وقت نمی شه به خوشبختیامون فکر کنیم...این جا یه فرصت برای همین کار...

سوما ...گفتم که راهی بجز گریه کردن نیست اما هنوز نمی دونم چرا گریه میکنن؟

چهارما...(وقت)....چیزی است گران بها اما کم...اگه پیدا کنم حتما آپ میکنم...

خوشحالم کردی اومدی بازم سر بزن....چون به زودی آپ می کنم...

سلطان پنگوئن سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:38 ب.ظ http://silentsong.blogsky.com

نمیدونم چرا همش توی این توهمم! که توی پست بالات ( انتظار ) میذارم! درسته نه میزارم! :-))

راستی میبینم که دارم کل وبلاگت رو میخونم و دارم به ته‌دیگ میرسم!

:دی

دربارهه پست اولت! اون شخص دپرسه چی شد آخر فیلم؟ ( یعنی چی شد درست شد یا دپرس موند؟ )

آدرسی چیزی بده ازش سه سوت از دپرسی درش بیاریم!

یوهوهاهاهاها!

آنتی فلودینگ چی شد؟ برش داشتی؟

الان چی؟

حالا چی؟ برش داشتی؟

منتظرم... برش دار!

هنوزم نه؟

الانم نه؟

خب من برمیگردم پس ( سنجد )

فعلا خانومیییییییییییییییییی

آخه تازه بازش کردم ...دنبال ته دیگ نباشید

چی..؟کدوم شخص کدوم فیلم؟

بلههه..برش داشتم...

مریم یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:39 ق.ظ http://maryamjon.blogsky.com

سلام سلام سلام

خانومی ؟!!!!!!!!!! باید به زور وادارت کرد آپ کنی؟

دختر جان بیشتر از یک ماهه آپ نکردی..

سلام...سلام...سلام...سلام...سلام...سلام...سلام...

بله!نه خودم آپ می کنم...

ببخشید..در اولین فرصت آپ می کنم..ولی کمتر از یک ماهه ها!!!

مریم سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:20 ق.ظ http://maryamjon.blogsky.com

سلام خانومی

اولا باید بگم من که مثل تو نیستم من تقریبا هر روز کاری آپ می کنم !

خوشحالم که تصمیم به آپ گرفتی



سلام ...

خوب من به شما تبریک می گم....ولی خوب چی کار کنم نمی تونم آپ کنم:(

حالا تصمیم گرفتم...مهم همین فاصله ی تصمیم گرفتن تا انجام دادن...

efs شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:27 ب.ظ http://www.efs.pib.ir

سلام دوست خوبم وب خوبی داری برات ارزو میکنم موفق بشی و میدونم که موفق میشی
راستی اگه دوست داشتی به ما هم
ما بهترین نیستیم و اولین هم نیستیم ولی بهترین ها را برای شما گرد آ وری کرده ایم

سلام..خیلی ممنونم

میام..چشم...اگه وقتی بود..اگه عمری بود..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد